پاسدار انقلاب اسلامی آگاهانه راه حسین (ع) را که ادامه راه انبیاء الهی است انتخاب می کند و در این راه، فروغ خون اصحاب حسین (ع) و شهیدان گلگون کفن کربلا را چراغ راه خویش قرار می دهد.
شهادت دُرّ گرانبهایی است که بعد از جنگ به هر کس نمی دهند.
ما فقه بـه معنـای واقعی کلمـه و قرآنی آن را در میدان جنگ آموخته ایم .
امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و آبرومندی است و ملتها آبرو و عزت را این گونه باید پیدا کنند.
شهادت بالاترین پاداش و مزد جهاد فی سبیل الله است.
همه کسانی که در جنگ تحمیلی هشت ساله، چه با حضور خود یا فرزندان و عزیزانشان، حضور و فعالیتی داشته اند، مخصوصا خانواده شهیدان عزیز و جانبازان و اسیران گرامی، باید بدانند که در امتحانی بزرگ شرکت کرده و در آن سربلند بیرون آمده اند .
فرزندان شهدا بدانند که پدران آنان موجب شدند که اسلام، در چشم شیطانها و طاغوتهای عالم، ابهت پیدا کند.
ایستادگی در مقابل دشمنان مقتدر و مسلط، زورگوی ظالم و پرروی گستاخ، کار بسیار بزرگ و با عظمتی است. این همان کاری است که مردم ما کردند و عظمت ملت ما به خاطر همین شهادت جوانان شما و شجاعت فرزندانتان بود.
شهید جانش را فروخته و در مقابل آن، بهشت و رضای الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست. به شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم. شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمی گذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود.
شهدا، علاوه بر مقامات رفیع معنوی، که زبانها و قلمها از توصیف آن و چشم و دلها از مشاهده آن ناتوانند، مشعلدار پیروزی و استقلال ملتند و حق بزرگ آنان بر گردن ملت، بسی عظیم است.
پرچم عروج انسان به بام معنویت که امروز در گوشه و کنار دنیا برافراشته می شود، در حقیقت پرچم امام ما و شهیدان اوست. آنها زنده اند و روز به روز زنده تر خواهند شد.
من اکنون به پدران و مادران، همسران و فرزندان، خواهران و برادران و دیگر کسان شهدای عزیز و جانبازان و اسراء و مفقودین درود می فرستم و اعلام می کنم که آنان در رتبه و شان معنوی، بلافاصله پشت سر عزیزان فداکار خویشند.
هر چه داریم، به برکت جانفشانیها و فداکاری هاست، به برکت روحیه شهادت طلبانه است.
اساسا جهاد واقعی و شهادت در راه خدا، جز با مقدمه ای از اخلاصها و توجه ها و جز با حرکت به سمت "انقطاع الی الله" حاصل نمی شود.
اگر مجاهدت فداکارانه جوانان این مرز و بوم که به این شهادتها منتهی شده است نمی بود، همه روزهای این ملت، در زیر چتر سیاه ظلم و تجاوز و دخالت دشمنان اسلام و ایران، به شبهای تار بدل می گشت.
فداکاری شهیدان و گذشت خانواده ها و حضور رزمندگان ما بود که ابرهای تیره و تار آن روزگار دشوار را از افق زندگی این ملت زدود.
پاسدار انقلاب اسلامی آگاهانه راه حسین (ع) را که ادامه راه انبیاء الهی است انتخاب می کند و در این راه، فروغ خون اصحاب حسین (ع) و شهیدان گلگون کفن کربلا را چراغ راه خویش قرار می دهد.
شهادت دُرّ گرانبهایی است که بعد از جنگ به هر کس نمی دهند.
ما فقه بـه معنـای واقعی کلمـه و قرآنی آن را در میدان جنگ آموخته ایم .
امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و آبرومندی است و ملتها آبرو و عزت را این گونه باید پیدا کنند.
شهادت بالاترین پاداش و مزد جهاد فی سبیل الله است.
همه کسانی که در جنگ تحمیلی هشت ساله، چه با حضور خود یا فرزندان و عزیزانشان، حضور و فعالیتی داشته اند، مخصوصا خانواده شهیدان عزیز و جانبازان و اسیران گرامی، باید بدانند که در امتحانی بزرگ شرکت کرده و در آن سربلند بیرون آمده اند .
فرزندان شهدا بدانند که پدران آنان موجب شدند که اسلام، در چشم شیطانها و طاغوتهای عالم، ابهت پیدا کند.
ایستادگی در مقابل دشمنان مقتدر و مسلط، زورگوی ظالم و پرروی گستاخ، کار بسیار بزرگ و با عظمتی است. این همان کاری است که مردم ما کردند و عظمت ملت ما به خاطر همین شهادت جوانان شما و شجاعت فرزندانتان بود.
شهید جانش را فروخته و در مقابل آن، بهشت و رضای الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست. به شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم. شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمی گذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود.
شهدا، علاوه بر مقامات رفیع معنوی، که زبانها و قلمها از توصیف آن و چشم و دلها از مشاهده آن ناتوانند، مشعلدار پیروزی و استقلال ملتند و حق بزرگ آنان بر گردن ملت، بسی عظیم است.
پرچم عروج انسان به بام معنویت که امروز در گوشه و کنار دنیا برافراشته می شود، در حقیقت پرچم امام ما و شهیدان اوست. آنها زنده اند و روز به روز زنده تر خواهند شد.
من اکنون به پدران و مادران، همسران و فرزندان، خواهران و برادران و دیگر کسان شهدای عزیز و جانبازان و اسراء و مفقودین درود می فرستم و اعلام می کنم که آنان در رتبه و شان معنوی، بلافاصله پشت سر عزیزان فداکار خویشند.
هر چه داریم، به برکت جانفشانیها و فداکاری هاست، به برکت روحیه شهادت طلبانه است.
اساسا جهاد واقعی و شهادت در راه خدا، جز با مقدمه ای از اخلاصها و توجه ها و جز با حرکت به سمت "انقطاع الی الله" حاصل نمی شود.
اگر مجاهدت فداکارانه جوانان این مرز و بوم که به این شهادتها منتهی شده است نمی بود، همه روزهای این ملت، در زیر چتر سیاه ظلم و تجاوز و دخالت دشمنان اسلام و ایران، به شبهای تار بدل می گشت.
فداکاری شهیدان و گذشت خانواده ها و حضور رزمندگان ما بود که ابرهای تیره و تار آن روزگار دشوار را از افق زندگی این ملت زدود.
* هراس ، آن دارد که شهادت مکتب او نیست.
* شهادت رمز پیروزی است.این مجموعه شامل 27 والپیپر زیبا و با کیفیت از امام خامنه ای می باشد که در سایز 360×640 پیکسل و فرمت jpg برای گوشی های موبایل توسط ملی دانلود آماده شده است.
در این تصویر همه پسران رهبر معظم انقلاب در کنار مرحوم آیت الله مجتهدی دیده میشوند.
در این تصویر نیز همه پسران رهبر معظم انقلاب در کنار مرحوم آیت الله مجتهدی دیده میشوند.
این تصویر که به ترتیب از سمت راست: «سید میثم، سید مصطفی، آیت الله مجتهدی، سیدمجتبی و سید مسعود» پسران رهبر معظم انقلاب را نشان میدهد در شماره ۱۲۴ هفتهنامه پنجره منتشر شد. البته این هفتهنامه نام فرد سمت چپ عکس را به اشتباه سید محسن درج کرده است
مصطفی خامنه ای فرزند ارشد رهبر انقلاب است.پدر شهید «علی اصغر صفرخانی» فرمانده واحد «آر. پی. جی» تیپ ذوالفقار لشکر ۲۷ و سپس فرمانده گردان ویژه شهادت که صبح روز ۱۰ تیر ماه ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. می گوید:«علی اصغر که شهید شد آقای خامنهای با پسرشان آمدند منزل ما. پسر بزرگ ایشان آقا مصطفی، هم رزم علی اصغر بود و زمان شهادت پسرم آقا مصطفی هم آنجا حضور داشته. ایشان از لحظه شهادت علی اصغر تعریف میکرد که: ما داشتیم از خط بر میگشتیم، گفتم: علی اصغر بیا برویم داخل سنگر. گفت: شما برو من الان میآیم. آقا مصطفی گفت: من چند قدم که رفته بودم انفجاری شد و گفتند صفرخانی تیر خورده. رفتم جلو دیدم غرق در خون افتاده و قرآنش هم کنارش افتاده بود. پسر حاج آقا خامنهای به من گفت: راضی باشید من این قرآن را به یادگار بر میدارم». سید مصطفی داماد آیتالله عزیز الله خوشوقت است که همین چند وقت پیش در مکه به دیدار معبود شتافت.
سید محتبی خامنه ای فرزند دوم حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب در مراسم ختم والده سلهشور
سید محتبی خامنه ای فرزند دوم حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب
آنچه در مورد ایشان جالب است بدانید بیشتر وبسایت های ضد اانقلاب تصاویر پسر کوچکتر رهبری (سید میثم) را بجای ایشان منتشر میکنند و ظاهرا ورود پیدا نکردن فرزندان رهبری در پست ها و مناسب مختلف و دوری از حاشیه های سیاسی و اقتصادی باعث این مطلب شده است .
حجتالاسلام والمسلمین سید مسعود خامنهای فرزند سوم و حجتالاسلام والمسلمین سید میثم خامنهای فرزند چهارم حضرت ایت الله خامنه ای میباشند. ایشان دانش آموخته حوزه علمیه تهران بوده و سابقه شرکت در درس خارج آیتالله خامنهای را دارند. هم اکنون مشغول تدریس در حوزه علمیه تهران می باشند و با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب اسلامی همکاری دارند.
سید میثم خامنهای فرزند چهارم حضرت ایت الله العظمی خامنه ای رهبر معظم انقلاب است. او نیز دانش آموخته حوزه علمیه تهران است و سابقه شرکت در درس خارج آیتالله العظمی خامنهای را دارند. سید میثم مشغول تدریس در حوزه علمیه تهران می باشند و با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامی همکاری دارند. کوچکترین فرزند آیتالله العظمی خامنهای داماد محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران است.
دختران مقام معظم رهبری یکی از دختران ایشان همسر فرزند آیتالله محمدی گلپایگانی رییس دفتر رهبری است که به لباس روحانیت آراسته است و ضمن تحصیل علم دین در دانشگاههای کشور به تدریس متون حقوقی به زبان فرانسه نیز اشتغال دارند، دختر دیگر ایشان همسر فرزند آیتالله باقری کنی از علمای تهران است.
آیت الله مهدی احدی طی یک سخنرانی ضمن بیان نکات جالب توجه، به بازگویی بخشی از سخنان آیت الله کاظمی صدیقی در بیت رهبری پرداختندیت الله احدی که از شاگردان آیات عظام محمدتقی بهجت، رضا بهاءالدینی، میرزا هاشم آملی، سید محمدرضا گلپایگانی، فاضل لنکرانی، علامه افغانی، اشتهاردی و بزگان کنونی حوزه یعنی علامه انصاری شیرازی، علامه حسن زاده آملی، مکارم شیرازی، وحید خراسانی و جوادی آملی و سید محمد هاشمی شاهرودی است، در سخنان خود که به بازنشری از بیانات آیت الله صدیقی در مراسم بیت رهبری بود، به دعای مستجاب آیت الله بهاءالدینی و تشرف امام خامنه ای به محضر امام زمان(عج) اشارات صریحی کرد.
و آن مطلب این بود: من همه ساله مکه که می رفتم، قبل از رفتن به مکه به محضر آیت الله بهاءالدینی می رسیدم و توصیه می خواستم از ایشان. ایشان به من توصیه هایی می کرد و من این توصیه ها را در سفر مکه عمل می کردم. بعدهم که داشتم می آمدم، یک عمامه ای یا چیزی را برای ایشان هدیه می خریدم. این دفعه که رفتم محضر ایشان این مطلب را فرمودند:
شما وقتی که می روید مسجدالنبی از قسمت جنوب شرقی مسجد، از آن قسمت هفت قدم می آید به جلو و قسمت بعدی را هم گفت که من نمی توانم دقیق به شما بگویم، به خاطر اینکه ایشان این را به ودیعت پیش من گذاشت. آن وقت از دو طرف به من دستور داد وقتی که قدم زدی آمدی جلو رسیدی به آنجا، آنجا بنشین و این ذکر سبعه را بگو. این ذکر را که گفتی ان شاءالله به حوائجت خواهی رسید.
ذکر سبعه عجیب است، علامه حسن زاده آملی بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب اذکار سبعه را دارد که اینها را از آسیدعلی آقا قاضی گرفتند، ذکر سبعه واقعاً یک ذکری است که معجزه می کند در نفس انسان، عجیب معجزه می کند.
آقای صدیقی می گوید، عرض کردم: آقای بهاءالدینی چه وجهی دارد که من باید آنجا بنشینم و این اذکار سبعه را بگویم؟ چه وجهی دارد هفت قدم از آنجا قدم بزنم؟
حالا همه دارند مثل شما گوش می دهند، همه دارند دقت می کنند آقای صدیقی چه می خواهد بگوید؟
گفت: وجهش این است که دارم به شما می گویم فقط پیش شما بماند. وقتی که حضرت زهرا سلام الله علیها آمد برای دفاع از علی ابن ابیطالب علیه السلام بدنش خون آلود بود وقتی که آمد، که داخل مسجد وارد نشد، وقتی که برگشت دیگر توان از او رفت دیگر به گونه ای شد که می خواست ادامه راه را بدهد، نتوانست، آنجا نشست و فکر می کنم که آن مکان به خون فاطمه سلام الله علیها رسیده است؛ آنجا حاجتتان را بخواهید.
فریاد گریه جمعیت بلند شد، بعد آقای بهاءالدینی می گوید: این کار را انجام بده. ایشان می گوید: من رفتم این کار را انجام دادم، حالا تو نگو آقای بهاءالدینی خودش هم نظر دارد، نیت دارد یا حاجتی دارد، چون خودش مشرف نمی شود.
حالا جالب این است که حضار دارند به آقای صدیقی توجه می کنند، از اعیان شخصیتی مملکت و هم آقایانی که شرکت کننده بودند، ایشان هم با ضرس قاطع دارد مطلب را می گوید.
گفت: من رفتم مدینه همین کار را انجام دادم، بعد از این رفتم مکه دیدم از بلندگو صدا می زنند: آقای صدیقی دوباره بروند مدینه، من دوباره رفتم مدینه. چند روزی مدینه ماندم، وقتی برگشتم به ایران یک عمامه ای خریده بودم رفتم محضر حاج آقا، رسیدم، تا سلام علیک کردم بدون اینکه حرفی بزنم، حاج آقا بهاءالدینی فرمودند: میدانی ثمره ذکر امسال چه بود؟
گفتم: نه!
گفت: نمیدانی ثمره ذکر امسال چه بود، نگرفتی؟
گفتم: نه!
فرمود: امسال ثمره ذکر شما یکی این بود که شما دو بار آمدید مدینه!
گفتم: شما مطلعید من دو بار امسال آمدم مدینه؟
گفت: بله آنجایی که نشسته بودید ذکر می گفتید، در آنجا با تو بودم.
این نوارش در بیت آقا هست، دم در که می فروشند، نوار سه سال قبل فاطمیه؛ بعد برگشت و گفت: ثمره دوم اینجا بود، که تا گفت مجلس به هم پاشید، اینقدر مردم به خودشان زدند و گریه کردند که آقا تشریف بردند؛ دیدند که دیگر نمی شود جمعیت را اداره کرد.
فرمودند: ثمره دوم این بود که آن نیتی که من می خواستم، به آن نیت رسیدم و آن این بود که امسال مقام معظم رهبری به دیدار امام زمان نائل آمد.